زندگی سیاه زن جوان زیر کتکهای شوهر خشن
من که روزی خودم در خانه پدرم حکمرانی میکردم و هیچ کس حق نداشت نازکتر از گل به من چیزی بگوید. اکنون سال هاست با شوهری…
من که روزی خودم در خانه پدرم حکمرانی میکردم و هیچ کس حق نداشت نازکتر از گل به من چیزی بگوید. اکنون سال هاست با شوهری…
ماهرخ برای جدایی از شوهرش اقدام کرده است. او به شدت وحشتزده است و مرتب اطرافش را نگاه میکند.
هنوز دختری نوجوان بودم که روزی در خیابان به عشق ظاهری یک پسرجوان دل بستم؛ اما با آن که چندسال بعد با یکدیگر ازدواج…
امروز خانه و کاشانه ام بسیار سوت وکور است. بیشتر ازیک سال می شودکه دخترم را ندیده ام و دلم برای بوسیدن چهره اش پر می…
وقتی فهمیدم همه سفرهای کاری شوهرم دروغی برای فریب من بوده است، گوشی تلفن او را برداشتم و با صحنههای تلخی روبهرو شدم…
خیلی تلاش کردم تا همسرم را از گرداب اعتیاد نجات دهم اما او که تحت تاثیر توهم ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی بود ناگهان…
زنی که دادخواست طلاق داده میگوید خیانتها و کتکهای شوهرش باعث شد چنین خواستهای را پیگیری کند.
با آن که 38 سال از زندگی مشترکم می گذرد و تعدادی از فرزندانم نیز ازدواج کرده اند اما در این سال ها نه تنها هیچ وقت طعم…