از قتل همسر در ایران تا حبس در زندان پاکستان
مرد کینه جو که همسر سابقش را مقابل بیمارستان محل کارش به قتل رسانده بود، پس از خروج مخفیانه از کشور مدتی در زندان پاکستان به سر برد و درنهایت دوباره به کشور بازگشت. او که با هویتی جعلی زندگی جدیدی را آغاز کرده بود، توسط کارآگاهان جنایی بازداشت شد.
شانزدهم اسفند 1401 خبر تیراندازی به زن جوانی در نزدیکی بیمارستانی در غرب تهران به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد.
دقایقی بعد تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و با جسد زن جوان در حالی که با شلیک سه گلوله به قتل رسیده بود، مواجه شدند.
مقتول کارمند بیمارستان بود و بازبینی دوربینها نیز چهره عامل تیراندازی را به مأموران نشان داد. زمانی که تصویر مرد مسلح به خانواده و دوستان مقتول نشان داده شد، بلافاصله او را شناسایی کردند.
او همسر سابق مقتول بود که پس از تیراندازی متواری شده بود.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بلافاصله راهی خانه متهم شدند، اما مرد جوان فرار کرده بود. بررسیها ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان جنایی دریافتند متهم از مرزهای شرقی کشور مخفیانه خارج شده است.
با این حال تحقیقات شبانهروزی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ادامه داشت تا اینکه مشخص شد متهم با گذشت دو سال از قتل، مخفیانه به ایران برگشته و در یکی از شهرهای مرزی شمال غرب کشور، با هویت جعلی زندگی میکند.
بدین ترتیب، کارآگاهان جنایی پس از هماهنگی با بازپرس حمیدرضا کیاستی نیا از شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت راهی شهر مورد نظر شده و مرد جوان در مخفیگاهش بازداشت شد.
کینه به خاطر توهمات
متهم درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: همسرم غیابی طلاق گرفت. آنقدر او را دوست داشتم که در زمان عقد، حق طلاق را به او داده بودم. اما او وقتی با من اختلاف پیدا کرد طلاق گرفت من بعد از جدایی چندین بار به سراغش رفتم و از او خواستم برگردد. گفتم که بدون او نمیتوانم زندگی کنم اما او توجهی نمیکرد.
چه شد که به فکر قتل افتادی؟
نمی خواستم او را بکشم؛ البته کینهاش را به دل داشتم اما فقط میخواستم او را تهدید کنم. شنیده بودم که میخواهد دوباره ازدواج کند و این موضوع برای من کابوس بود. روز حادثه به محل کارش رفتم؛ وقتی او را دیدم از پشت سر صدایش زدم و ناگهان کاری که نباید شد.
اسلحه را از کجا آورده بودی؟
چند وقت قبل از قتل 20 میلیون تومان خریده بودم.
بعد از جنایت چه کردی؟
با کمک قاچاق بر به پاکستان رفتم. اما آنجا دستگیر شدم و مدتی در زندان به سر بردم. من در خانهای مخفیانه زندگی میکردم و یکی از هم خانهای هایم، اسلحهام را از من دزدید.
او با سلاح من، کارهای خلاف انجام داده بود و زمانی که دستگیر شد، مرا به عنوان صاحب اسلحه لو داد و بعد هم پلیس گفت که ردپایم را در کار قاچاق مواد بدست آوردهاند.
اتهامات واهی بود اما به خاطر این دو مورد به زندان افتادم، در نهایت هم بیگناهیام ثابت شد و از زندان آزاد شدم.
چرا به ایران برگشتی؟
مجبور شدم. مدتی در سیستان و بلوچستان با هویتی جعلی زندگی کردم و بعد تصمیم گرفتم آنجا را ترک کرده و به شهرهای شمال غربی کشور بروم. با هویت جعلی در مرغداری مشغول به کار بودم که پلیس مرا شناسایی و دستگیر کرد.
نظر شما