سرگذشت تلخ دختر دانشجو
برای آن که به پسر مورد علاقهام اثبات کنم با کسی ارتباط خیابانی نداشته ام، سرگذشت تلخ را برایش بازگو کردم که چگونه در یک پارتی مختلط فریب خوردهام و این راز سر به مهر را تاکنون به هیچ کس نگفته ام، اما ...
به گزارش خطر فوری، دختر25 ساله ای که به دلیل تهدید و اخاذی از مردی جوان شکایت کرده بود، درتشریح راز رسوایی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 5 سال قبل، زمانی که در مقطع کارشناسی دانشگاه تحصیل میکردم به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت شدم که مدعی بود با فرهنگ غربی زندگی میکند و پدر و مادرش هم او را آزاد گذاشته بودند.
پدرم که اوضاع مالی خوبی داشت، ماهانه مبالغ زیادی را به حساب بانکیام واریز میکرد و خودم نیز همزمان با تحصیل در یک شرکت خصوصی کار می کردم. در این میان «سامان» به بهانه ازدواج، مدام از من پول می گرفت و من هم حاصل کار و زحمت خودم را در اختیارش می گذاشتم ولی وقتی ماجرای ازدواج را باور کردم، تصمیم گرفتم راز سر به مهر را برایش بازگو کنم تا به او بفهمانم که با کسی ارتباط خیابانی نداشتهام و طعمه هوسرانی و فریبکاری شدهام؛ اما وقتی این راز را فاش کردم، برخلاف تصورم او نه تنها ناراحت نشد بلکه ارتباطش را با من بیشتر و به ازدواج اصرار کرد!
من هم که گذشت و مهربانی او را دیدم، دیگر به درخواست های مالیاش پاسخ مثبت می دادم به طوری که بیش از 70 میلیون تومان از درآمدم را به او پرداختم ولی بعد از 2 سال ارتباط نامتعارف، تازه متوجه شدم که «سامان» نهتنها متاهل است بلکه 2 فرزند خردسال هم دارد!
به همین خاطر، ارتباطم را قطع کردم و از او خواستم تا پولهایم را بازگرداند، اما «سامان» مرا تهدید کرد که ماجرای فریب در جشن تولد را به خانوادهام اطلاع می دهد! و خیلی زود تهدیدش را عملی کرد به گونهای که دیگر اعتماد و اطمینان خانوادهام از من سلب شد و پدرم با من قهر کرد. در این شرایط من هم ماجرای ارتباط «سامان» با خودم را برای همسرش بازگو کردم که او نیز مسیر طلاق را در پیش گرفت و ...
با دستورات ویژه و راهنمایی های سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) بررسی های مشاورهای و روانشناختی این پرونده به مشاوران کارآزموده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
نظر شما