اعتراف تلخ پسر جوان به بدرفتاری با پدرش در باغ پسته
از روزی که پدرم در برابر خواسته بی جای من مقاومت کرد و به تخریب باغ پسته هایش رضایت نداد من هم مسیر لجبازی را در پیش گرفتم و با حالت قهر به تهران رفتم تا ...
جوان 34 ساله ای که به اتهام فروش داروهای غیرمجاز در مشهد توسط نیروهای دایره اطلاعات و امنیت کلانتری معراج دستگیر شده است با ابراز ندامت از بلندپروازی هایش درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم با 60 سال سن هنوز هم برای تامین مخارج زندگی کشاورزی می کند و چند هکتار باغ پسته دارد.
من هم که تک پسر خانواده هستم همواره مورد توجه پدرم قرار داشتم و او برای سعادت و خوشبختی من از هیچ تلاشی فروگذار نکرد به طوری که همه هزینه های تحصیلم در دانشگاه آزاد را پرداخت و من در رشته حسابداری دانش آموخته شدم و سپس برای گذراندن خدمت سربازی به یکی دیگر از استان های کشور رفتم .
هنوز دوران خدمتم به پایان نرسیده بود که با پیشنهاد خانواده ام با یکی از آشنایانمان ازدواج کردم. همسرم در زمینه تدریس فعالیت داشت و به مخارج زندگی کمک می کرد اما من در یک شرکت خصوصی کار می کردم و درآمد زیادی نداشتم . وقتی پسرم به دنیا آمد آزمایش های پزشکی نشان داد که همسرم به بیماری قند خون مبتلا شده است و دیگر نمی توانست باردار شود!
از سوی دیگر نیز هزینه های درمان زیاد بود و من توان پرداخت آن را نداشتم. این بود که به پیشنهاد پدرم از شرکت خصوصی استعفا کردم و درکنار او به کاشت سبزیجات مشغول شدم و به درختان پسته هم رسیدگی می کردم که چند سال از کاشت آن ها می گذشت.
وقتی دیدم درختان پسته بعد از گذشت سال ها هنوز به ثمر ننشسته اند،از پدرم خواستم تا باغ پسته را تخریب کند و به جای آن صیفی جات بکاریم ولی پدرم با این پیشنهاد مخالفت کرد و من هم که خیلی عصبانی بودم کار کشاورزی را رها کردم و با حالت قهر به تهران رفتم. پسر خاله ام در تهران فروشگاه داروی گیاهی داشت و مدعی بود درآمد مناسبی دارد. من هم حدود 3ماه درکنار او به فروش این گونه داروها مشغول شدم و زمانی که تجربه اندکی کسب کردم به مشهد بازگشتم تا خودم به طور مستقل دراین زمینه فعالیت کنم.
بنابراین مغازه ای را اجاره کردم و به خرید و فروش داروهای گیاهی روی آوردم اما بعد از چند ماه متوجه شدم که درآمدم زیاد نیست و با این گونه خرده فروشی ها نمی توانم مخارج درمان همسرم و اجاره مغازه را تامین کنم.
از طرف دیگر هم روحیه بلندپروازی داشتم و می خواستم زودتر به ثروت برسم و به پدرم ثابت کنم که خیلی زود پولدار شدم. این بود که به فروش داروهای چاقی ولاغری و همچنین داروهای غیرمجاز ترک اعتیاد مانند متادون روی آوردم.
هنوز یک ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود و من غرق در رویاهای خودم بودم که ناگهان ماموران اطلاعات و امنیت کلانتری معراج وارد فروشگاهم شدند و همه داروهای غیرمجاز را ضبط کردند. حالا که به گذشته می اندیشم تازه به نصیحت های دلسوزانه پدرم پی می برم و خیلی از رفتارهای گذشته پشیمانم ای کاش با پدرم لجبازی نمی کردم و...
با توجه به اهمیت فروش غیرقانونی داروهایی که عوارض خطرناکی در پی دارد،تحقیقات دراین باره با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد)برای ریشه یابی و شناسایی عاملان اصلی تهیه و توزیع داروهای غیرمجاز آغاز شد.
نظر شما