آزار سیاه ۲ دختر دانش آموز در باغ / هکر سوالات امتحانی شیطان باغ بود
دانش آموزان دختر که به دنبال هک گوشی مدیر مدرسه برای دسترسی به سوالات امتحان بودند نمیدانستند که این فکراحمقانه چه سرانجام شومی خواهد داشت.
همه چیز از یک توهم برای بدست آوردن نمره عالی شروع شد من سونیا و الناز زنگ تفریح در حیاط مدرسه به دنبال راهی بودیم که به سوالات امتحان دسترسی پیدا کنیم آنطور که متوجه شده بودیم سوالات در گوشی خانم مدیر بود باید به گوشی خانم مدیر دسترسی پیدا میکردیم تا بتونیم سوالات رو کپی کنیم اما این موضوع چطور ممکن بود تا اینکه بعد از کلی فکر به این نتیجه رسیدیم که تنها راه هک گوشی خانم مدیر است. سونیا که مدعی شده بود یک هکر خوب سراغ داره برای همین رفت سراغش آنطور که او میگفت هکر ۴میلیون میخواست تا نقشه مارا عملی کند.
اما ما این همه پول نداشتیم قرار شد سونیا به دوست پسرش که با هکر دوست بود صحبت کنه تا تخفیف بگیره اما گفتش که بهتره خودمان بریم پیش هکر باهم قرار گذاشتیم وهرکدام به مادرمان گفتیم که خانه همدیگر هستیم واینجوری از خانه بیرون زدیم وبه محل قرار رفتیم فرزاد دوست پسر سونیا مارا به یک باغ برد ما انتظار داشتیم به یک خدمات کامپیوتری برویم اما سر از یک باغ متروکه درآوردیم از خودرو پیاده شدیم و داخل یک کلبه رفتیم سونیا و فرزاد آنجا را خیلی زود ترک کردند و ناگهان دو پسر قوی هیکل وارد شدند وبا تهدید و کتک زدن و ضرب وجرح من را مورد تعرض قرار دادند و بعد دست نوشته ای را به زور ازما گرفتند که نشان بدهد ما با پای خودمان وخواسته خودمان وارد رابطه سیاه شده ایم ...وبعد ازآنجا گریختند هوا تاریک بود ومن و الناز که شرایط خیلی بدی داشتیم از آنجا خارج شدیم و به سختی به خانه برگشتیم صبح فردا وقتی مدرسه رفتیم همه چیز را به مدیر مدرسه گفتیم .
و وقتی پلیس درجریان این ماجرا قرار گرفت سونیا و آن 3 پسر شیطان صفت را بازداشت کردند .
نگاه کارشناسی
سرگرد الهام دهنوی
دراین پرونده سه دختر نوجوان بنام مهیا سونیا و الناز هرکدام به دنبال فقدان نیازهای عاطفی که داشتند درجریان این ماجرا قرار گرفتند سونیا که از مدتها قبل پدرومادرش ازمن حدا شده و با مادرو خواهرش زندگی میکند و مادر به خاطر تامین معیشت نتوانسته محبت ونیازهای عاطفی اورا تامین کند و از همان ابتدا به دلیل اعتیادی که پدرش داشته از این موهبت برخورد نبوده است در روابط اجتماعی نتوانسته درست عمل کند و در نهایت مجذوب دوستان غیر هم جنس خود قرار گرفته است .
عشق در نوجوانی یک تحول عاطفی بزرگ برای هر فردی است.در این سن نوجوانان سخت تر می توانند احساساتشان را مدیریت کنند.بدن و مغز نوجوان با سرعت زیادی به سمت بالغ شدن می رود.ظاهر بچه ها از کودکی به بزرگسالی تغییر کرده و خصوصیات جنسی ثانویه در آنها ایجاد می گردد.
هورمونهای زنانه و مردانه در بدن دختر و پسر افزایش می یابد و نوجوانان ممکن است از جنسی شدن بدنشان احساس خجالت کنند.همچنین مغز آنها به مانند یک کار در حال پیشرفت توصیف شده که در آن برخی از نواحی سریع تر از سایر قسمت ها به بلوغ می رسد که همین منجر به عدم تطابق بین رشد فیزیکی، عاطفی و شناختی میگردد.
عشق نوجوانان با تجربه ای همه جانبه از عاشق شدن آغاز می گردد.وقتی عاشق شده اید نمی توانید غذا بخورید، بخوابید و به هیچ کس و هیچ چیز دیگری غیر از معشوقتان فکر کنید.نوجوانان عاشق ۲۴ ساعت شبانه روز را با هم وقت می گذرانند زیرا فکر می کنند اگر دائم با هم ارتباط نگیرند یعنی همدیگر را دوست ندارند.
دوستی در این دوران به نوجوانان اعتماد به نفس می دهد. گاهعی این اعتمادبه نفس ها کذایی است و نمیتوان انرا واقعی دانست در طول این دوره، فرزند شما تغییرات زیادی را تجربه می کند. بغیر از بلوغ آنها علایق جدیدی پیدا کنند، سبک لباس پوشیدن خود را عوض می کنند و با افراد جدید دوست می شوند.
همانطور که گفتیم اگر خانواده ها بستر مناسبی برای نوجوانان فراهم کنند تا آنها بتوانند آزادانه در خصوص مسائل مختلف سخن بگویند، مشورت بگیرند و … نوجوانان به خوبی این مراحل حساس را پشت سر می گذارند و با آگاهی وارد رابطه می شوند تا نه به خودشان نه به فرد مقابل اسیبی نرسد.
اما اگر فکر می کنید که با اینکار نوجوانان حد و مرزها را از بین می برند یا به قول معروف رویشان باز می شود یا اینکه اصلا دوست ندارید که در خصوص عشق وعاشقی در نوجوانی یا تغییرات جسمی و جنسی با آنها حرف بزنید مشاوره عشق نوجوانی می تواند به شما و فرزندانتان کمک کند.
الناز و مهیا نیز که هر کدام صرافان به دنبال گرفتن نمرات ایده آل فریب دوست خودرا خورده و برای کسب نمره درصدد هک گوشی مدیر مدرسه بودند این افکار در نهایت باعث گیر افتادن آن ها در تله چند پسر شیطان صفت شده میتواند ضربه های زیادی به آنها وارد کرده باشد این شرایط وبحران باید با استفاده از مهارت های عملی وعلمی مشاوران تحت درمان قرار گیرد.
متاسفانه علی رغم اطلاع رسانی های انجام شده هنوز تعدادی ازوالدین از فرزندان خود غفلت کرده و اصلا به تامسن نیازهای عاطفی آنها چندان توجهی ندارد.این فقدان ها باعث جذب به گروه دوستان ناباب شده که سرانجام بدی را به دنبال خواهد داشت.
نظر شما