۲ متهم به زورگیری، قتل طعمه خود را انکار کردند
نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قتل پسر جوان در حالی برگزار شد که هر دو متهم این پرونده منکر جنایت شدند و ادامه رسیدگی به جلسه دیگری موکول شد.
ساعت 8 شب 19 شهریور سال ۱۴۰۱ یک رهگذر در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی عنوان کرد: دقایقی پیش دو خفتگیر پس از حمله به پسری جوان او را مجروح کردند و گریختند.
پس از آن مأموران به محل اعلام شده در شهرستان بهارستان رفتند و بعد از بررسیهای اولیه مشخص شد که پسر جوان به نام حمید به خاطر شدت جراحات وارده فوت کرده است که جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
با اطلاعاتی که شاهد در اختیار پلیس قرار داده بود، مأموران موفق شدند دقایقی بعد دو متهم خفتگیر را که در حال فرار بودند شناسایی و بازداشت کنند.
یکی از متهمان به نام شهرام در جریان تعقیب و گریز پلیسی، چاقویی را که همراه داشت پشت یک ماشین انداخت و مأموران در بازرسی بدنی از دومین متهم به نام شاهرخ یک تیغ موکت بری کشف کردند.
دو متهم در مراحل بازجویی منکر اتهام قتل شدند.
در این میان کارشناسان پزشکی قانونی هم در گزارشی اعلام کردند که نوک چاقوی شکسته یکی از متهمان در جمجمه قربانی جامانده و همچنین آثار خون به دست آمده روی لباسها و کفش متهمان با آثار خون قربانی مطابقت دارد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای هردو متهم پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم از طرف مادر قربانی برای متهمان تقاضای قصاص کرد.
سپس شهرام به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل گفت: وقتی مأموران پلیس به من مشکوک شدند فرار کردم.
در همین حین زمین خوردم و دستم زخمی شد.
به همین خاطر موقع بازداشت لباسم خونی بود.
آن شب شاهرخ از من خواسته بود تا برای آشتی دادن او و پسرش پا پیش بگذارم. به همین خاطر من و شاهرخ داشتیم به خانه آنها میرفتیم. ما اصلاً قربانی را نمیشناختیم و خصومت و کینهای هم باهم نداشتیم.
قاضی سؤال کرد: کارشناسان پزشکی قانونی تأیید کردهاند باقی مانده نوک چاقوی شکستهای که حین فرار آن را پرتاب کرده بودی، در جمجمه مقتول کشف شده است. برای این موضوع چه دفاعی داری؟
متهم گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. من او را نکشته ام.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: قربانی در بیابانهای بهارستان مورد حمله خفتگیران قرارگرفته و آنها کیف وی را سرقت کردهاند.
قربانی با سختی خودش را به لب جاده رسانده و اورژانس با تأخیر در محل حاضر شده و برادر قربانی پیکر بیجان وی را به بیمارستان رسانده است. باید بررسی شود که این تأخیر چقدر در مرگ قربانی مؤثر بوده است. تنها شاهد جنایت نیز یک مرد معتاد بوده است.
او در دادسرا گفته سه نفر به قربانی حمله کردهاند و سپس اظهار داشته دو نفر او را زدهاند. به همین خاطر در شهادت وی تردید وجود دارد.
پس از آن شاهرخ به جایگاه رفت و گفت: من هم اتهام قتل را قبول ندارم من و پسرم دو سال باهم قهر بودیم آن شب از شهرام خواستم تا وساطت کند و ما را آشتی بدهد.
قاضی از شاهرخ پرسید: پزشکی قانونی علت فوت را اصابت چاقو و تیغ موکتبری به بدن قربانی اعلام کرده است. چرا تیغ موکتبری همراه داشتی؟
متهم گفت: من کفاش هستم به همین خاطر همیشه تیغ موکتبری همراه دارم.
من اگر خفتگیری کرده بودم باید وسایل سرقت شده قربانی در وسایلم پیدا میشد. از روز اول هم گفتهام که من را اشتباه بازداشت کردهاند.
در ادامه وکیل اولیای دم گفت: طبق تحقیقات پاتوق هر دو متهم که سابقهدار هم هستند در فاصله ۱۰۰ متری محل وقوع جنایت بوده است و ممکن است آنها پس از خفتگیری، آنها را به یکی از دوستانشان سپرده باشند. به همین خاطر اثری از اموال سرقتی پیدا نشده است.
قضات برای تحقیقات بیشتر و بررسی اظهارات متهمان و وکلای آنها ادامه رسیدگی به این پرونده را به جلسه دیگری موکول کردند.
نظر شما