متهم به قتل مدعی شد: برای نجات خود و نامزدم دست به چاقو بردم
دفاع از خود، ادعای مردی است که در جریان نزاعی خیابانی فردی را به قتل رسانده است.
این پرونده که در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت، اوایل سال گذشته در پی نزاع خونین میان راننده یک خودروی کوییک و دو عابر پیاده در یکی از خیابانهای جنوب تهران تشکیل شد.
گزارش اولیه حکایت از آن داشت که راننده جوان دو عابر را با چاقو مجروح کرده و فراری شده است.
اگرچه زخمیان به بیمارستان انتقال یافتند، تلاش کادر درمان برای نجات جان یکی از آنها به نام هوشنگ بیثمر بود و به این ترتیب پرونده تحت عنوان قتل مورد بررسی قرار گرفت.
دوست هوشنگ بعد از بهبود نسبی به ماموران گفت: داشتیم از خیابان رد میشدیم که با پسر و دختر جوانی که سوار یک کوییک بودند درگیر شدیم. وقتی دعوا شدید شد، راننده با چاقو ما را زد و خیلی سریع فرار کرد.
ماموران با سرنخهایی که به دست آورده بودند صاحب خودروی کوییک را که جوانی ۲۹ ساله به نام امیر بود، شناسایی کردند اما او از زمان ارتکاب قتل به محل نامعلومی گریخته بود و همین مساله کار را برای پلیس کمی پیچیده کرد تا اینکه بالاخره متهم فراری بعد از چهار ماه در زنجان ردیابی و دستگیر شد.
پسر جوان در بازجوییها به درگیری خونین با دو عابر اعتراف اما ادعا کرد برای دفاع از خودش و دختر مورد علاقهاش که زمان حادثه همراه او در خودرو بود، دست به چاقو برد.
متهم بعد از اینکه مراحل تحقیقات ابتدایی پشت سر گذاشته شد، در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و پس از آنکه اولیای دم مقتول خواستار صدور حکم قصاص برایش شدند، خطاب به قضات چنین گفت: آن روز همراه دختر مورد علاقهام برای تفریح بیرون رفته بودیم. من زمان حادثه به داخل یک خیابان پیچیدم و ناگهان با دو عابر مواجه شدم که وسط خیابان ایستاده و راه را بسته بودند. از آنها خواستم کنار بروند اما آن دو نفر شروع به فحاشی کردند و با چوب و سنگ به شیشههای ماشین کوبیدند و شیشهها را شکستند. میخواستم از ماشین پیاده شوم اما نامزدم جلویم را گرفت و سعی کرد مرا آرام کند.
متهم ادامه داد: دو عابر دستبردار نبودند. به همین خاطر از دختر مورد علاقهام که با او قرار ازدواج گذاشته بودم خواستم در ماشین بماند. همین که خودم پیاده شدم یکی از آنها چاقو کشید و مرا زخمی کرد. من چاقو را از دستش گرفتم اما آن دو نفر با آجر به سمتم حمله کردند. وقتی آجر به سرم خورد، آنقدر گیج شدم که دیگر چیزی نفهمیدم. من برای دفاع از جان خودم و نامزدم چاقو را در هوا تکان میدادم تا آن دو نفر بروند. اصلاً نمیدانم تیغه چاقو با سینه هوشنگ برخورد کرد. وقتی او روی زمین افتاد، ترسیدم و فرار کردم. چهار ماه فراری بودم تا اینکه بازداشت شدم.
متهم در ادامه گفت: باور کنید من اصلاً قصد قتل نداشتم و مقتول را هم نمیشناختم و هیچ دشمنیای با او نداشتم. من من فقط سعی داشتم از خودم و نامزدم محافظت کنم، حتی متوجه نشدم چاقو چطور با مقتول برخورد کرد. من از مرگ او پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.
قضات در پایان جلسه وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیمگیری کنند.
نظر شما