قصاص، فرجام قتل در حمایت از برادر
مرد قصاب که در حمایت از برادرش مرتکب قتل شده بود، در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست گفت: متهم به نام اکبر که در شغل قصابی مشغول به کار بوده، تیر سال 1401 در جریان یک نزاع جمعی در کارخانهای در شهرری مردی به نام کریم را با ضربه چاقو به قتل رسانده و دو نفر دیگر را نیز مجروح کرده است.
البته پرونده نزاع متهم در شعبه 2 دادگاه کیفری 2 استان تهران در حال رسیدگی است. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده برای وی تقاضای اشد مجازات دارم.
سپس وکیل خانواده مقتول به جایگاه رفت و گفت: اولیای دم بهخاطر غم از دست دادن فرزندشان قادر به حضور در دادگاه نبودند، اما خواستار حکم قصاص هستند و به هیچ عنوان حاضر به مصالحه و گذشت نیستند.
مقتول در کارخانه برادر متهم کار میکرد و روز حادثه بعد از پایان کارش قصد داشته از محل خارج شود که به او اجازه خروج ندادند و مدیر پروژه به وی گفته ساعت کاری تو تمام نشده، بنابراین کسی حق خروج ندارد.
سر همین موضوع درگیری رخ داده و مقتول را پس از ضرب و شتم در اتاقی حبس کردند تا اینکه او در تماس با خانوادهاش درخواست کمک کرد.
با رسیدن خانواده مقتول بار دیگر درگیری رخ داد و اینبار متهم که در کارخانه برادرش حضور داشته با چاقو دو نفر را از ناحیه پهلو مجروح کرده و سپس به سراغ مقتول رفته و او را هم با چاقو زده است.
با توجه به اینکه قوه قضائیه از طرف فرزندان خردسال قربانی درخواست دیه داشته، اولیای دم اظهار کردند برای اجرای حکم قصاص حاضر هستند سهم دیه فرزندان قربانی را پرداخت کنند.
دو مجروح حادثه نیز یک به یک به جایگاه رفتند و با تأیید اظهارات وکیل اولیای دم، عنوان کردند که اکبر آنها را مجروح کرده و خواهان دریافت دیه هستند.
در ادامه متهم با رد اتهاماتش گفت: روز حادثه مقتول با دوستانش برای کار به کارخانه برادرم آمده بودند اما قصد داشتند زودتر از ساعت کاریشان کارخانه را ترک کنند. برادرم مانعشان شد و گفت طبق ساعت قرارداد باید کار کنند، اما آنها شروع به دعوا کردند.
من قصد دعوا نداشتم، حتی زخمهای مقتول را پانسمان کردم و گفتم از اینجا برو اما ناگهان خانوادهاش سررسیدند و درگیری بالا گرفت.
من ندیدم چه کسی او را با چاقو زد چون ما چاقو نداشتیم. من دو ماه در پلیس آگاهی بازداشت بودم و آنجا هم همین حرفها را زدم. من قاتل نیستم.
قاضی پرسید: شاهدان گفتهاند ضارب روی گردنش خالکوبی داشته و تو هم روی گردنت خالکوبی داری. چه دفاعی داری؟
متهم جواب داد: من اگر ضارب بودم، میگفتم در دفاع از خودم او را زدهام، اما من او را نکشتم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات با توجه به مدرکهای موجود در پرونده وی را به قصاص و پرداخت دیه محکوم کردند.
نظر شما