درخواست طلاق به دلیل روابط خیانتآلود شوهر
با آن که بعد از سه سال دوستی خیابانی پای سفره عقد نشستم اما پدر و مادرم از روابط پنهانی من و خواستگارم هنوز اطلاعی نداشتند به همین دلیل هم با وجود مخالفت های خانواده ام، آن ها را وادار کردم تا با ازدواجم موافقت کنند اما خیلی زود «جیغ خیانت»، روح و روانم را به هم ریخت به گونه ای که...
اینها بخشی از اظهارات زن ۲۵ ساله ای است که برای پیگیری پرونده طلاق به مرکز انتظامی مراجعه کرده بود. او در حالی که بیان می کرد شما را به خدا به جوانان بگویید عشق های خیابانی فرجامی جزخیانت ندارد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: از دوران کودکی با «شاهین» هم بازی بودم اما زمانی که به سن نوجوانی رسیدم حرف ها و نگاه هایمان رنگ عاشقانه به خود گرفت و این گونه روابط پنهانی ما درحالی آغاز شدکه من ۱۵ سال بیشتر نداشتم.
هر روز به بهانه های واهی راهی منزل مادربزرگم می شدم تا «شاهین» را ببینم چرا که آن ها همسایه مادر بزرگم بودند و من از این شرایط برای «عشقی خیابانی» بهره می بردم.
بالاخره ۳ سال بعد «شاهین» به خواستگاری ام آمد اما پدر و مادرم که او را جوانی شایسته نمی دانستند با ازدواجمان مخالفت کردند. با این وجود من به این ازدواج اصرار کردم و در حالی پای سفره عقد نشستم که آن ها از روابط پنهانی ما خبر نداشتند.
بالاخره کار به جایی رسید که روزی مقابلم ایستاد و از من نیز خواست تا در دورهمی های شبانه اش با دوستان او راحت باشم و در این پارتی های خیانت آلود شرکت کنم اما دیگر نمی توانستم این جیغ های وحشتناک خیانت را تحمل کنم چرا که از آن عشق خیابانی هیچ اثری در وجودم باقی نمانده بود و دوست نداشتم پسرم در آینده شاهد هرزگی ها و خیانت های پدرش باشد.
این بود که تصمیم به طلاق گرفتم و راز دوستی پنهانی ۳ ساله ام با «شاهین» را برای خانواده ام فاش کردم و سپس به کلانتری آمدم تا با جدایی از همسرم خود را از این شرایط هولناک نجات دهم اما ای کاش...
با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار، رئیس کلانتری شفا بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای در این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
نظر شما