قتل به خاطر یک سگ
پسر جوانی که در جریان درگیری مرد جوانی را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود پس از محاکمه به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد درحالیکه حکم صادر شده باتاکید قضات دیوان عالی روبرو شده بود اما سرنوشت طور دیگری رقم خورد و با پادرمیانی پیشکسوت کشتی پسر جوان از چوبه مرگ نجات یافت.
درگیری برسر حمله یک سگ شروع شد همه چیز خیلی زود اتفاق افتاد با صاحب سگ دست به یقه شدم او مرا بر روی زمین کوباند و قصد خفه کردن مرا داشت من بی اختیار چاقویی که ازقبل در جیبم بود را به سختی درآوردم و در یک چشم برهم زدن بزرگترین اشتباه زندگی ام را مرتکب شدم....
این جملات متهم جوانی است که 3 سال پیش در یکی از روستاهای آذربایجان غربی مرتکب جنایت شده است.
مجید که حالا ۲۱ سال سن دارد درباره روز حادثه اینطور می گوید :از روستا با موتور سیکلت درحال عبور بودم که ناگهان سگی به موتور من حمله کرد سگ به موتور خورد صاحب سگ که فکر میکرد من از روی قصد سگ او را زخمی کردم بدون اینکه سعی کند واقعیت را بداندباهم درگیر شدیم او بر روی من خوابید و دستانش را برروی گلویم گذاشته بود من درحال خفه شدن بودم هیچ راه فراری نداشتم تنها چیزی که برای دفاع از خودم داشتم چاقویی بود که در جیبم بود دستم را وارد جیبم کردم و با سختی ضربه ای به مرحوم زدم من قصد کشتن او را نداشتم فقط برای نجات خودم بود که این تصمیم را گرفتم .
اصلا نفهمیدم که چاقو را چطور به او زدم وقتی ضربه زدم مقتول دستانش را از روی گلویم برداشت و بر روی زمین افتاد من از ترس خشکم زده بود وحشت تمام وجودم را احاطه کرده بود نمی دانستم چه کار کنم ...
وقتی پس از آخرین جلسه دادگاه قضات حکم قصاص مرا باتوجه به درخواست اولیای دم صادر کردند دیگر همه چیز برایم تمام شد طولی نکشید که حکم از سوی قضات دیوانعالی تایید شد این یعنی من قطعا قصاص میشدم و هیچ گریزی وجود نداشت همه چیزم را باخته بودم . تنها چیزی که شاید با آن آرام میگرفتم این بود که با مرگم دیگر کابوس ها پایان میابد و از خداوند طلب بخشش می کردم دیگر هیچ امیدی برای رهایی از مرگ نداشتم ....
تا اینکه یک روز نام مرا پیچ کردند دیگر غزل خداحافظی را در دلم سرودم چون هیچ وقت فکر نمی کردم راه نجاتی وجود داشته باشد انگار درست زمانی که فکر میکنی نا امیدی در تو رخنه کرده اما خداوند راه نجاتی را که تو خیالش هم را نکردی در جلوی پای راهت قرار میدهد.
ماجرای بخشش با پادرمیانی پیشکسوت کشتی
هیچ وقت فکر نمیکردم یک پیشکسوت کشتی که از راه دور به محل زندگی امان رفته زمینه نجات مرا فراهم کند....
درست زمانی که فکر میکنی همه چیز قطعی است اما به مدد خدواند همه چیز دستخوش تغییر میشود.
من قبول داشتم که اشتباه بزرگی را مرتکب شدم و برای همین خودم را مستحق مرگ میدانستم.
ابراهیم جوادی یکی از پیشکسوتان بزرگ کشتی است او که با دعوت یکی از دوستانش به شهرستان میاندوآب رفته تا برای نجات جوان ۲۱ ساله از مرگ میانجیگری کند.
به همین دلیل ناچار شد مدرسه را نیمهتمام بگذارد و به دنبال درآمد باشد. گرچه پدرش هم کارمند وزارت راه بود.
از هر پنج برادرش کوچک اندامتر اما زرنگتر و پرتحرکتر از آنها بود و در سن 20 سالگی برادر ابراهیم در تمرینات کشتی دچار ضایعه نخاعی شد و از دنیا رفت.
پسازاین حادثه، مخالفت تمام اعضای خانواده با ادامه کشتی گرفتن ابراهیم طبیعی بود. او نیز مدتی دلودماغ تمرین نداشت اما شادروان خجسته پور بهتدریج رضایت او و خانوادهاش را جلب کرد.
آنقدر ظریف و کوچک اندام بود که وزنش به وزن اولیهای کشتی (۵۲ کیلو) نمیرسید. سالهای جوانیاش سپری میشد و او در مبارزه با رقبای سنگینتر نصیبی جز ناکامی نمیبرد. جوادی از معدود ستارگان تاریخ کشتی ایران است که هیچوقت قهرمان ایران نشد.
اما از 26 سالگیاش بخت به او رو کرد زیرا فیلا تصمیم گرفت وزن ۴۸ کیلوگرم را به اوزان کشتی بیفزاید، این تصمیم ابراهیم جوادی را گزینه بیرقیب ۴۸ کیلوگرم ایران کرد.
قهرمانی در تورنمنتهای معتبر دان کلوف بلغارستان، جام تفلیس شوروی و جام تاتراس لهستان، در کنار مدالهای جهانی، المپیک و قارهای، او را بهعنوان پرافتخارترین سبکوزن تاریخ کشتی آزاد ایران معرفی کرده است.
3 مدال طلای جهانی حاصل سه سال درخشان در کارنامه ابراهیم جوادی تا قبل از المپیک مونیخ بود.
وی دو سال ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ با برتری مقابل رقبا روی سکوی نخست ایستاد.
در مسابقات المپیک سال ۱۹۷۲ مونیخ وی توانست مدال بنز کسب کند
یک سال بعد در مسابقات جهانی ۱۹۷۳ تهران، ابراهیم جوادی به وزن ۵۲ کیلوگرم صعود کرد و در ۳۰ سالگی برای چهارمین بار قهرمان جهان شد.
فیلم مستندی که با صدای عطا بهمنش از آن رقابتها بهجامانده نشان میدهد پس از قهرمانی جوادی، او را قلمدوش کردند. در وسط تشک به گردنش تاج گل انداختند و خداحافظی رسمی برایش برپا شد.
اما جوادی فقط از رقابتهای جهانی خداحافظی کرد. او در بازیهای آسیایی تهران نیز روی سکوی قهرمانی.
جوادی دو پسر دارد و یک دختر. در زندگی اقتصادیاش مدتی کارگاه تعویضروغنی و فروشگاه لاستیک داشت. زمانی هم در کار اجاره جرثقیل بود. امروز اما فروشگاههای پوشاک و لوازم ورزشی دارد؛ یکی در کرج و دیگری در میرداماد تهران.
در المپیک مونترال مربی تیم ملی بود. در مسابقات جهانی سوئیس و توکیو هم مثل المپیک بارسلون ازجمله دستیاران منصور برزگر بود.
او سالها ریاست هیات کشتی کرج را بر عهده داشت و در سه دهه اخیر بارها در کمیتههای فنی ایفای نقش کرده است.
ابراهیم جوادی در رقابتهای جهانی ۲۰۱۱ استانبول توسط رافائل مارتینتی رئیس فدراسیون جهانی کشتی بهعنوان عضو جدید تالار افتخارات فیلا معرفی شد.
حضور جوادی در آذربایجان غربی کار خدا بود او ناخواسته وارد میانجیگری شد وقتی موضوع را فهمید به خانه خانواده مقتول رفت آنها که به خاطر از دست دادن پدر و برادر خود به شدت داغدار شده بودند حاضر نبودند از خون عزیز خود بگذرند اما ابراهیم جوادی باهمان روحیه پهلوانی خود سعی کرد موضوعاتی را مطرح کند که میتوانست حس انتقام جویانه خانواده داغدار را التیام بخشد.
پیشکسوت کشتی با اظهار اینکه از قدیم گفتند حس لذتی که در بخشش وجود دارد هرگز در انتقام نیست گفت:این حق شما هست که قاتل عزیز خود را قصاص کنید اما مطمئن باشید اگر او را به خاطر خدا و جوانی اش ببخشید قطعا در پیشگاه خداوند جایگاه خوبی خواهید داشت .... باورکنید هیچ وقت نمیتوانید بعد از قصاص قاتل فرزندتان احساس خوبی داشته باشید اما اکر سعی کنید با عفو وبخشش او را ببخشید خداوند به خاطر این تصمیم بزرگ شما بهترین احساس را در وجود شما قرار خواهد داد.
بخشش کار هرکسی نیست و بسیار سخت و دشوار ی است که باید سعی کنیم این رفتار را در جامعه فرهنگسازی کنیم.
ابراهیم جوادی پس از چند ساعت صحبت با خانواده مقتول و درخواست بخشش نتوانست آنها را راضی کند تا از درخواست قصاص خود گذشت کنند و جلسه دیدار به اتمام رسید.
اما این تمام ماجرا نبود چون ساعتی بعد اطلاع دادند که خانواده مقتول به دنبال اظهارات و میانجیگری پیشکسوت کشتی حاضر به بخشش قاتل شدند.
باتوجه به اعلام بخشش خانواده اولیای دم متهم به زودی بار دیگر در دادگاه کیفری به اتهام قتل از جنبه عمومی و اعمال ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی پای میز محاکمه خواهد رفت.
نظر شما