گفتگو با خونسردترین قاتلی که خودش را بیگناه می داند/ جسد سوخته کشف شد/ ویدئو
پسر جوان که در سناریوی کشف جسد سوخته مرد جوان در لواسانات بازداشت شده است ادعای عجیبی را مطرح می کند و خودش را بیگناه می داند.
۲۸ اسفند سال گذشته مردی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن پسر ۲۴ ساله اش خبر داد. او گفت: پسرم فرهاد در آپارتمانش در غرب تهران به تنهایی زندگی میکرد اما حالا ۴ روزی می شود که به طرز عجیبی ناپدید شده و هیچ کس از او خبر ندارد.
تحقیقات ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران زیر نظر قاضی غلامحسین صادق زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرا، آغاز شد و کارآگاهان در بررسیهای اولیه دریافتند که یک روز پس از ناپدید شدن فرهاد، مبلغ ۴ میلیون تومان از حساب وی برداشت شده است.
بررسی تراکنش انجام شده نشان می داد که پول از یک مغازه تجهیزات پزشکی و لوازم آزمایشگاهی برداشت شده است. در ادامه مشخص شد که با این پول یک بشکه، ۲۲۰ لیتر اسید و دستکش خریداری شده است. بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه نیز حاکی از آن بود که این وسایل را دختری جوان خریداری کرده و بعد سوار بر خودروی ام وی ام شاسی بلند خود شده و آنجا را ترک کرده است. به جز دختر جوان، پسری هم سرنشین خودروی شاسی بلند بود که تصاویر هر دو در دوربین مداربسته ضبط شده بود.
اطلاعات به دست آمده نشان میداد که فرهاد (جوان گمشده) احتمالا گرفتار سرنوشتی هولناک شده است. ماموران در ادامه دختر جوانی که با کارت فرهاد بانکی فرهاد اقدام به خرید کرده بود را شناسایی و بازداشت کردند. او که از دستگیریاش شوکه شده بود، گفت: فرهاد از دوستان نامزدم به نام شاهین بود. شاهین می گفت یک سال قبل از طریق معامله یک موتورسیکلت با فرهاد آشنا شده و دوستی آنها ادامه داشت تا اینکه میخواستند با هم یک کافه راه اندازی کنند.
دختر جوان در رابطه با خرید بشکه و اسید نیز گفت: آن روز شاهین گفت برای یکی از مشتریهایش وسایل می خواهد و وقتی به مغازه مورد نظر رفتیم، یک کارت بانکی به من داد و خواست که خرید را من انجام بدهم. بعد هم وسایل را به خانهای در غرب تهران بردیم که مدعی بود خانه مشتریاش است. اما زمانی که به آنجا رسیدیم، من مقابل خانه منتظر ماندم و شاهین وسایل را به تنهایی به آپارتمان مورد نظرش برد. یک ربع که گذشت، شاهین ناراحت و نگران آمد. عرق کرده بود و حال خوبی نداشت. از او پرسیدم چرا آنقدر پریشانی، که گفت ساختمان آسانسور نداشته و خسته است.
دختر جوان مدعی بود که از سرنوشت فرهاد (پسر گمشده) هیچ خبری ندارد اما نشانیای که او از آپارتمان مورد نظر در غرب تهران داد، نشانی خانه فرهاد بود. ماموران در ادامه راهی آنجا شدند و بازرسی داخل خانه، آثار خون کشف شد و آزمایشات تخصصی نشان داد که آثار خون، متعلق به فرهاد (پسر گمشده) است.
سرنخ های به دست آمده، نشان میداد که فرهاد به قتل رسیده و شاهین در این ماجرا نقش دارد. این فرضیه وقتی جدیتر شد که کارآگاهان پلیس متوجه شدند شاهین چند روز قبل برای یکی از دوستانش به نام بهنام پیامک فرستاده و در آن نوشته: «بیل را خریدی؟»
ادعای شاهین در حالی مطرح میشد که همدستش بهنام در بازجوییها گفت: اواخر اسفند پارسال شاهین با من تماس گرفت و گفت یک نفر را کشته است. او از من خواست کمک کنم تا جسد را از خانه خارج کنم. همراه او به آپارتمانی در غرب تهران رفتم. جسد داخل بشکه بود و با اسید سوزانده شده بود. قرار بر این بود که من جسد را به خارج تهران ببرم و دفن کنم. طبق خواسته شاهین عمل کردم و به سمت لواسانات رفتم اما زمانی که خواستم جسد سوخته را دفن کنم، ترسیدم. با خودم گفتم اگر کسی مرا ببیند، لو می روم و به همین دلیل بشکه را در همانجا رها کردم.
کشف جسد
هر چه تحقیقات پلیس جلو میرفت، ابعاد تازهای از این پرونده جنایی فاش میشد. کارآگاهان در جریان بررسیها متوجه شدند در نخستین روز فروردین امسال بشکهای در زمین های کشاورزی لواسان کشف شده بود که جسد سوخته فردی داخل آن بود. بررسی های اولیه نشان میداد که جسد متعلق به پسری با سنی حدودا ۲۰ تا ۳۰ ساله است اما با توجه به اینکه قابل شناسایی نبود، به پزشکی قانونی منتقل شده بود تا با آزمایش دیانای هویتش فاش شود.
با این اطلاعات دیگر شکی باقی نماند که جسد کشف شده در روز اول فروردین متعلق به فرهاد (پسر گمشده) است و قاتل نیز کسی جز شاهین نیست. در این شرایط او به همراه دوستش بهنام دستگیر شده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
گفتگو با متهم
سن؟
27
سابقه داری؟
سابقه ندارم.
به چه جرمی دستگیر شدی ؟
مظنون به قتل.
یعنی دوستت را نکشتی؟
نه، من رفته بودم پیش دوستم و ما با هم مشروبات الکلی و مواد مخدر از نوع کوکائین مصرف کردیم که دوستم اوردوز کرد.
ترسیدم و فرار کردم
چرا با پلیس تماس نگرفتی؟
چون شب عید بود و تا می خواستم ثابت کنم که من نقشی در مرگ دوستم نداشتم 2 ماه طول می کشید.
دوباره ترسیدم که شاید به خاطر ردهایی که از من آنجا بود من را بگیرند و چند ماهی درگیر باشم به خاطر همین به صحنه برگشتم چون اوردوز کرده بود هیچکاری نمیتوانستم بکنم نه میتوانستم خم کنم نه میتوانستم کار دیگری بکنم تصمیم گرفتم در بشکه بگذارمش و درش را ببندم که بتوانم تکانش بدهم.
بعد بشکه ابی رنگ را به لواسانات بردم و بشکه را سوزاندم.
چرا پس توی فیلم ها و عکس ها بشکه سالم بود؟
جنازه را از بشکه بیرون کشیدم و برای اینکه اثر انگشتم جا نماند بشکه را سوزاندم و کامل آب شده بود و 2 روز بعد وقتی به آنجا بازگشتم دست راستش کامل نبود و تکه های صورتش و بدنش کنده شده بود زیرا در آن نزدیکی کلی سگ ولگرد بود که دلیل خورده شدن محسن بود.
وقتی جسد را داخل خودرو می بردی نمی ترسیدی؟
چند باری از ترس نزدیک بود زهره ترک شوم و چندین بار گریه کردم حتی موقع کشیدن جنازه به او نگاه نمیکردم و صورتم را برمی گرداندم و فکر می کردم فرش جابجا می کنم اما مجبور بودم اینکار را بکنم که مرگش گردن من نیفتد.
چرا با پلیس تماس نگرفتی؟
مشکل این بود که اگر پلیس می آمد من باید بازداشگاه می ماندم و تمام تعطیلات عید را باید در زندان میگذراندم و دو ماه طول میکشید
جزییات پرونده از زبان افسرپرونده
بر اساس این ادعا ها افسر پرونده گفت: در خصوص کشف جسد ناشناس جسد به صورت سوخته کشف در لواسانات پیدا شد و زمانی که ما صحنه را بررسی کردیم مشخص شد جسد انتقال پیدا کرده و سوخته شده است. با توجه به گزارش پزشکی قانونی مواد اشتعال زا را بنزین اعلام کردن و همینطور که متهم اعتراف کرد جسد دو مرتبه سوخته شده است یک بار با بنزین تهیه شده و یک بار با بنزینی که از باک ماشین کشیدن و مدارک همه این جنایت کشف شده است.
افسرپروده در خصوص اینکه صحنه جرم قتل بوده یا مرگ بخاطر اوردوز بوده است، گفت: حرف های متهم با یافته های پلیسی ما تناقض دارد و از طرفی ما در منزل مرحوم آثار درگیری و خون و خون های شسته شده داخل منزل رویت شد که با حرف های متهم تناقض دارد.
نظر شما