جنایت جنجالی با نام «مادرشوهر»
جوان 28 ساله ای که به اتهام قتل برادرزنش در مشهد دستگیر شده است روز گذشته در اولین جلسه بازپرسی مدعی شد دعوت تلفنی از مادرم ،زمینه این جنایت جنجالی را فراهم کرد.
متهم این پرونده جنایی که «رضا-ک»نام دارد بعدازظهر یازدهم خرداد گذشته و در پی نزاعی خانوادگی،برادرزن 22ساله اش را با ضربات چاقو مجروح کرد و از صحنه حادثه گریخت اما روز بعد با مرگ «مرتضی-ص» در بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد،جسد وی به پزشکی قانونی انتقال یافت و جواز دفن در حالی صادر شد که هیچ گزارش رسمی از سوی مراکز انتظامی، بیمارستان و حتی پزشکی قانونی به قاضی ویژه قتل عمد اعلام نشده بود.
از سوی دیگر با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا وبا صدور دستورات محرمانه ای از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد،گروه زبده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند و با شیوه های فنی وتخصصی به ردزنی های اطلاعاتی پرداختند به طوری که عرصه بر متهم به قتل فراری تنگ شد وتصمیم گرفت تا خود را تسلیم قانون کند که دستبندهای آهنین بر دستانش گره خورد.
این گونه بود که متهم این جنایت جنجالی صبح روز گذشته مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات قضایی پاسخ داد.متهم 28ساله در حالی با صراحت قتل برادرزنش را پذیرفت که درباره این جنایت تکان دهنده گفت: آن روز ساعت 12 ظهر از خواب بیدار شدم و بعد از مدتی به مادرم زنگ زدم، در این گفت و گوی تلفنی به مادرم گفتم سمت ما نمی آیی؟!که مادرم پاسخ منفی داد! ولی همسرم که این جمله را شنید خطاب به من گفت: چیه!باز مادرت می خواهد بیاید! به او گفتم مادر وپدرت هر روز این جا هستند و برادرت هم هر روز به خانه ما می آید!حالا چرا نباید مادر من به خانه ام بیاید!...
«رضا-ک»ادامه داد: به همین خاطر مشاجره ای بین ما شروع شد و من هم با مادرزنم تماس گرفتم تا بیاید و همسرم را نصیحت کند!از سوی دیگر هم به مادر خودم زنگ زدم تا او هم بیاید و مشکل را حل کند! هنوز 10دقیقه از این ماجرا نگذشته بود که مادرزنم به همراه پسرش به خانه ما آمدند، وقتی در حیاط را باز کردم مرتضی سرو صدا به راه انداخت و مدعی شد که تو خواهرم را کتک زده ای ! و در همین حال فحاشی می کرد.
من هم با چاقو یک ضربه به شانه اش زدم که برود تا من با مادرزنم صحبت کنم! ولی او از روی موتورسیکلت پایین آمد و با کله به دماغم کوبید.
در حالی که من گیج شده بودم او قصد داشت تا چاقو را از من بگیرد که دیگر نفهمیدم چه شد و در میان کشمکش ها ،ضرباتی با چاقو زدم که ناگهان نقش بر زمین شد.
سریع متکا و روسری زنم را آوردم که از خونریزی جلوگیری کنم و سپس با اورژانس تماس گرفتم. در همین حال مادرزنم فریاد می زد پسرم را کشتی! من هم هراسان و وحشت زده فقط می گفتم غلط کردم! نفهمیدم!...
دیگر چاره ای نداشتم به خاطر نوزاد تازه متولد شده ام نگران بودم که سوار موتورسیکلت مرتضی شدم و از آن جا فرار کردم، چون خیلی ترسیده بودم.
چاقو را از کجا برداشتی؟
چاقو را قبلا از جمعه بازار خریده بودم و داخل خانه بود.
فرد دیگری هم در محل درگیری چاقو داشت؟
نه! هیچ کس چاقو به همراه نداشت ولی من قرص متادون خورده بودم و در حال خودم نبودم.
مگر همسر شما به خانواده اش گفته بود که شما او را کتک زده اید؟
پدرزنم در تماس تلفنی من فکرکرده بود من دخترش را زده ام!
بعد از قتل چاقو را چه کار کردید؟
در انتهای کوچه محل زندگی ما یک کارواش بود که من چاقو را درون سطل زباله آن جا انداختم و بعد هم به کارگران آن جا گفتم با موتورسیکلت زمین خورده ام و با این بهانه دست ها و لباس هایم را آن جا تمیز کردم!
چرا از چاقو استفاده کردید؟
من قصد کشتن او را نداشتم فقط زدم که مرا رها کند و از آن جا برود!
با اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، وی با دستور قاضی دکتر صادق صفری ، در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد قرارگرفت تا زوایای پنهان این جنایت جنجالی مورد واکاوی قرارگیرد که به نام «مادرشوهر»گره خورده است.
نظر شما