عروس تبریزی مادرشوهرش را تکه تکه کرد
عروس جوان در تبریز که با مشارکت مردی دیگر بعد از به قتل رساندن مادر شوهرش و تکه تکه کردن جسد، برای سرپوش گذاشتن بر جنایت خود، جسد را از بین برده بود با هوشیاری مجتبی جمالی، بازپرس جنائی تبریز، در دام افتاد.
رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که پسری جوان با مراجعه به کلانتری از مفقودی مادرش خبر می دهد و می گوید: مادرم از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
با اعلام مفقودی زن میانسال، پرونده جهت اخذ دستورات قضایی لازم به مجتبی جمالی، بازپرس جنائی تبریز ارجاع داده شد و وی بلافاصله دستورات قضایی لازم را برای پیدا کردن مادر گم شده به کارآگاهان پلیس آگاهی صادر کرد.
کارآگاهان بعد از بررسی دوربین های مداربسته محل زندگی حاجیه، متوجه شدند او در آخرین ساعات مفقودی سوار بر خودرو پرشیا شده است.
ماموران راننده پرشیا را که فردی به نام علی بود را احضار و متوجه می شوند او در طی روزهای گذشته به عنوان معلم شیمی به خانه عروس زن مفقود شده رفت و آمد داشت.
عروس حاجیه نیز احضار می شود اما هر دو آنان منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت حاجیه می شوند و می گویند: ما فقط او را سوار بر خودرو کردیم تا به مقصد برسانیم اما اندکی بعد او پیاده شد و اکنون از سرنوشت او بی اطلاع هستیم.
اما بازپرس جمالی با توجه به محتویات پرونده، ادعای آنان را باور نمی کند و تحقیقات خود را گسترده می نماید تا اینکه مستنداتی دال بر وقوع جنایت توسط این دو شخص به دست می آورد.
عروس حاجیه وقتی در برابر مستندات بازپرس قرار می گیرد لب به اعتراف قتل وحشتناک مادرشوهر خود می گشاید و رو به بازپرس می گوید:
علی در کار تجارت است و قرض بزرگی داشته که قابل حل نبود، تصمیم گرفتیم با ربودن مادر شوهرم و گرفتن 500 هزار دلار از فرزندانش بدهی را تسویه و برای ادامه زندگی به مسکو برویم.
بنابراین مطابق نقشه حاجیه را وقتی از منزل خارج می شد سوار بر خودرو کردیم تا به مقصد برسانیم. از قبل هم قرص دیازپام از داروخانه خریده و در آبمیوه ریخته بودیم که آبمیوه را به خورد مادر شوهرم دادیم تا اینکه قرص ها اثر کرد.
سپس نایلون را بر سرش کشیدیم اما او برای زنده ماندن تقلا می کرد و دست و پا می زد که از علی خواستم دست هایش را بگیرد و دو سه دقیقه بعد حاجیه فوت کرد.
او را به خانه آوردیم؛ شب هنگام خواستیم از شر جسد خلاص شویم، آن را به اتوبان تبریز-زنجان بردیم اما جایی برای دفن پیدا نکردیم؛ دوباره به داخل آپارتمان برگشتیم. آنجا پاها، دست و سر جسد را جدا کرده و در دو ساک متفاوت قرار داده و در صندوق عقب ماشین گذاشته و راهی شمال شدیم.
تکه های جسد را در آستارا از بین بردیم و باقیمانده جسد را که تنها جمجمه بود در یک چاله در بیراهه ای انداختیم.
علی نیز در مقابل بازپرس همان گفته های عروس حاجیه را تکرار کرد.
با راهنمایی متهمان ماموران در محل گفته شده حاضر و جمجمه را از چاله بیرون آوردند که با بررسی های پزشکی قانونی مشخص شد هویت جمجمه متعلق به حاجیه است.
با اعتراف متهمان به قتل زن میانسال پرونده با صدور کیفرخواست از شعبه ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تبریز برای صدور رای نهایی به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی ارسال شد.
قضات دادگاه مذکور بعد از برگزاری جلسه و شنیدن دفاعیات متهمان، با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیای دم مقتول و نیز کیفرخواست صادره از سوی دادسرا و نیز با توجه به محتویات پرونده به شرح زیر اقدام به صدور رای نمودند:
علی و عروس حاجیه، متهم ردیف اول و دوم، از بابت مشارکت در قتل عمدی به قصاص نفس از طریق آویختن به چوبه دار در محوطه مرکزی زندان تبریز پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم مقتول به میزان یک دیه کامل، دو سوم به علی و یک سوم به عروس و نیز از بابت مشارکت در جنایت بر میت به پرداخت یک دهم دیه کامل زن مسلمان و تحمل 74 ضربه شلاق تعزیری و...
نظر شما