تعرض کارگر رستوران به دختر صندوقدار
دختری جوان میگوید همکارش که قبلاً با او دوست بود به وی تعرض کرده است.
پریسا صندوقدار یک رستوران است و مدعی است از سوی یکی از کارگران مورد تعرض قرار گرفته است.
این دختر جوان از پرونده شکایتش میگوید.
بله، مدرک دارم. پزشکی قانونی هم رفتهام.
متهم را میشناختی؟
بله، همکارم بود. با هم در رستوران کار میکردیم.
چطور شد این اتفاق افتاد؟
آخر شب بود من داشتم حسابها را جمع میکردم که بروم و محمود هم داشت آشپزخانه را تمیز و سالن را مرتب میکرد، وقتی که دید تنها هستیم به سمتم آمد و....
من دختر تنهایی هستم. او برایم چند بار هدیه خرید من هم فکر کردم دوستم دارد، اما بعد از مدتی این رابطه قطع شد.
کی این رابطه قطع شد؟
یک هفته میشد که دیگر با هم ارتباطی نداشتیم، اما محمود سعی داشت دوباره به من نزدیک شود.
چرا ارتباطت را با او قطع کردی؟
متوجه شدم به درد هم نمیخوریم. او دروغهای زیادی به من گفته بود و من نمیخواستم با مرد دروغگو باشم.
میگفت خانه و ماشین دارد، خانواده دارد و وضعش خوب است، اما بعد فهمیدم دروغ گفته است.
حتی پول هدیهای که برای من خریده بود را هم از کسی دیگر گرفته بود.
گفتی دختر تنهایی هستی. چرا تنهایی؟
پدر و مادرم چند سال قبل فوت کردند. یک برادر و خواهر دارم که ازدواج کردهاند و من هم تنها زندگی میکردم.
با سهم ارثیهای که از پدرم به من رسیده بود خانهای ۴۰ متری خریدم و در آنجا زندگی میکردم.
برای همین هم به حرفهای محمود اعتماد کردم؛ اما او به من خیانت کرد.
حاضری گذشت کنی؟
حاضر نیستم. او خیلی به من بدی کرد و باید تاوانش را بدهد.
من شغلم را از دست دادم.
زندگیام نابود شد و وضع روحی خیلی بدی دارم. او باید تاوان این کارها را بدهد.
نظر شما