بخشش مردی که ۳۶ سال قبل شوهر زن مورد علاقهاش را به قتل رساند
قاتل محکوم به مرگ پس از ۳۶ سال بخشیده شد و با پرداخت دیه و بدون ترس از خانواده مقتول میتواند به زندگی ادامه دهد.
خانواده مقتول این پرونده که روز ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۷ به قتل رسید، با حضور در دادسرای جنایی به دادیار امین کرمانینژاد گفتند، با توجه به اینکه قاتل در این سالها زندگی تشکیل داده است، قصد قصاص ندارند اما دیه میخواهند.
رسیدگی به این پرونده زمانی در دستور کار پلیس قرار گرفت که اهالی ساختمانی اعلام کردند در طبقه دوم آنجا آتشسوزی اتفاق افتاده است. آتشنشانان پس از اطفای حریق جسد مردی ۳۳ ساله را در خانه پیدا کردند.
ساکنان پس از شروع تحقیقات به پلیس گفتند: متوجه بوی دود و آتش شدیم و به طبقه بالا رفتیم و دیدیم که مالک واحد هم روی زمین افتاده و حدس زدیم به خاطر سوختگی و حالت خفگی بیحال شده است.
همسایهها همچنین گفتند مرد متوفی به نام حسن، همسر، دختر و پسر خردسال دارد که همگی صبح زود خانه را ترک کرده بودند.
یکی از همسایهها گفت: همسر این مرد با بچهها سراسیمه از خانه رفت و معلوم بود عجله دارد اما آنموقع به او مشکوک نشدیم و دقایقی بعد بوی دود من را متوجه آتش کرد و آتشنشانی را خبر کردم.
پس از آن، جسد تحویل پزشکی قانونی شد و در نهایت متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی تشخیص دادند و اعلام کردند پارچهای که دور گلوی حسن پیچیده شده دلیل خفگی اوست.
همچنین کارشناسان آتشنشانی علت حریق را عمدی اعلام کردند و گفتند: علاءالدین به عمد واژگون و قبل از آن نفت چراغ روی وسایل ریخته شده است.
به این ترتیب، همسر حسن تحت تعقیب قرار گرفت و زن ۲۵ ساله در یکی از شهرهای شمالی کشور شناسایی و بازداشت شد.
او در جریان بازجویی گفت: من نمیدانم چه شده است. به سفر رفته بودم که فهمیدم چه اتفاقی افتاده و بعد از آن، از ترس فامیل شوهرم دیگر برنگشتم.
این زن در ادامه تحقیقات به همدستی در قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: من با پسری به نام کامبیز ارتباط دارم و شوهرم را با کمک او کشتهام.
او در ادامه اعترافاتش گفت: زمانی که ازدواج کردم، کامبیز هم خواستگار من بود ولی خانواده مخالفت کردند و من با حسن ازدواج کردم. با وجود داشتن دو بچه از زندگی راضی نبودم، چون شوهرم کتکم میزد. مدتی قبل کامبیز را که از اقوام ماست دیدم و از زندگی نالیدم. به او گفتم شوهرم اذیت میکند و طلاق هم نمیدهد. قرار شد کمک کند از دست شوهرم خلاص شوم. به همین دلیل قرار شد به عنوان مهمان شب به خانه ما بیاید. روز قتل صبح زود بالای سر شوهرم رفتیم. کامبیز پارچه را دور گلوی حسن پیچید و من هم پارچهای در دهانش گذاشتم و او را کشتیم. بعد هم با بچه فرار کردم، کامبیز هم نفت چراغ را در خانه خالی کرد و آتش زد.
در پی این اعترافات، همدست زن جوان هم مدتی بعد بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد. چند سال بعد از قتل، مادر مقتول با رضایت به عروس موجبات آزادی او را فراهم کرد اما کامبیز همچنان در زندان بود و در حالی که حکم قصاص داشت، ۱۰ سال در زندان بلاتکلیف ماند تا اینکه به درخواست خود با وثیقه آزاد شد.
فرزندان مقتول که در این سالها بزرگ شده بودند مدتی قبل متوجه شدند قاتل با سند آزاد شده، ازدواج کرده و زندگی تشکیل داده است. اولیای دم با حضور در شعبه اجرای احکام با توجه به تغییر شرایط قاتل پدرشان درخواست دیه دادند. به این ترتیب کامبیز بازداشت شد و گفت: بعد از بیرون آمدن از زندان ترسیدم و فرار کردم اما زمان ازدواجم به همسرم گفتم که قاتل هستم. با وجود این، خانوادهاش نمیدانستند ولی الان در جریان قرار گرفتند.
در نهایت محکوم به قصاص بخشی از دیه را فراهم کرد و بخشی از این مبلغ را هم خیران به او دادند و او پس از حدود ۳۶ سال نگرانی از قصاص نجات یافت و میتواند با آرامش به زندگی خود ادامه دهد.
نظر شما