متهمان قتل داریوش مهرجویی و همسرش چهارده و پانزده ساله هستند
چهار متهم جنایت شهرک زیبادشت به «زندان قزلحصار» منتقل شدند.
روز گذشته مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضاییه در مورد پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش اعلام کرد که نیمه اول آذر ماه کیفرخواست متهمان صادر خواهد شد.
یک ماه و نه روز پیش داریوش مهرجویی و همسرش؛ وحیده محمدیفر در ویلای شخصیشان در زیبادشت کرج در حالی که منتظر مونا؛ دخترشان بودند با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند، اما هنوز افکار عمومی به خصوص جامعه هنری از قتل این زوج هنرمند در شوک هستند. وقتی باغبان خانه به عنوان عامل اصلی جنایت معرفی شد، برخی موضوع را پذیرفتند، ولی برخی دیگر موضوع را نپذیرفتند و همچنان بر این باورند که متهمان اصلی پرونده توسط فرد یا افرادی اجیر شده بودند...
با این حال هنوز کسی جرات ندارد با قاطعیت در مورد متهمان قتل مهرجویی و همسرش (کریم، میر ویس، داوود و اسکندر) که انگیزهشان را خصومت، طلب مالی و سرقت عنوان کرده بودند، صحبت کند. یک منبع آگاه که نخواست نامش در گزارش قید شود در مورد سن دو نفر از متهمان پرونده به «اعتماد» میگوید: «داوود و اسکندر؛ چهارده، پانزده سال بیشتر ندارند.»
مشرق، داوود را برادر کوچکتر میر ویس معرفی کرده، اما شنیدههای «اعتماد» حاکی از آن است که «داوود برادری به نام میر ویس ندارد.»
مشرق، اسکندر را که میگویند؛ فقط چهارده، پانزده سال دارد، قاتل وحیده محمدیفر؛ همسر مهرجویی معرفی کرد و درباره او نوشت: «ما رفتیم از در آشپزخانه وارد شدیم؛ خانم در آشپزخانه و پشت به در نشسته بود و مشغول کشیدن سیگار بود.
آرام در را باز کردیم و وارد شدیم . آقای مهرجویی هم روی مبل داشت تلویزیون نگاه میکرد. خانم با دیدن ما ترسید و به سمت اتاق خواب فرار کرد. سعی کرد در را ببندد اما با زور وارد اتاق شدیم. با پارچه و شلواری که همانجا بود دست و دهن خانم را بستیم.»
همچنین به گزارش مشرق، کریم همان باغبان خانه، مغز متفکر این جنایت معرفی شده است. در حالی که یک منبع آگاه میر ویس را باغبان خانه معرفی میکند و به «اعتماد» میگوید: «میر ویس یکی، دو سال پیش در ویلای مهرجویی سرایدار و باغبان آنها بود، اما با شکایت داریوش مهرجویی و همسرش از شهرک زیبادشت بیرون انداخته میشود.»
این منبع آگاه در ادامه در مورد میر ویس توضیح میدهد: «میر ویس آن زمان زن و بچه نداشت. حالا نمیدانیم در این یکی، دو سال ازدواج کرده یا نه! اما شنیدم که میر ویس پس از اینکه از شهرک زیبادشت بیرون میشود در «شهرک ناز»؛ بالای شهرک زیبادشت، خانهای اجاره و زندگی میکرد.»
مشرق اما در مورد میر ویس اینگونه نوشت: «میر ویس یک دختر دارد که شب قبل از حادثه مریض بود، اما انگار انتقام از مهرجویی آنقدر برای میر ویس اهمیت داشته که روز جنایت دخترش را به دکتر برده و به سرعت خود را به محل جنایت رسانده است.»
در حالی که این منبع آگاه در مورد خانواده متهمان مدعی است: «هنوز کسی نمیداند که کریم و میر ویس؛ زن و بچه دارند یا نه! حتی کسی نمیداند خانواده این چهار متهم، ایران هستند یا نه! اما در مورد داوود همین قدر شنیدیم که مدتی کوتاه به همراه برادرش در یک مغازه مربوط به خدمات لولهکشی کار میکرده است، اما بعدا خودش به صاحب مغازه اعلام کرده که دیگر وقت نمیکند به مغازه بیاید.»
از ابتدای انتشار خبر قتل مهرجویی و همسرش تا معرفی متهمان پرونده، تناقضهای بسیاری در اخبار مشاهده میشد. تناقضها تا دوم آبان ماه امسال ادامه پیدا کرد تا اینکه مانوش منوچهری؛ وکیل دختر داریوش مهرجویی طی متنی در خبرگزاری ایسنا اعلام کرد: «با توجه به اینکه تاکنون به دلیل شرایط خانواده، امکان حضور مستقیم در روند تحقیقات و اطلاع از جزییات پرونده فراهم نشده است، تقاضا دارم تا پایان رسیدگی و اتمام روند دادرسی و صدور حکم قطعی و روشن شدن تمامی ابعاد جنایت از انتشار هر گونه اخباری که مورد تایید اولیای دم یا وکلای ایشان نباشد از جمله معرفی قاتل یا قاتلان احتمالی پرهیز شود.»
یک منبع مطلع در مورد انتقال متهمان قتل مهرجویی به زندان به «اعتماد» میگوید: «متهمان به زندان قزلحصار منتقل شدهاند.»
هیچ کس هیچی نمیداند و هیچی نمیگوید
پس از معرفی عاملان اصلی این جنایت سعی کرد با افرادی که شاید از متهمان پرونده اطلاعاتی داشته باشند گفتوگو کند، اما همکاری از سوی این افراد صورت نگرفت. حتی وکلای اولیای دم نیز تمایلی به گفتوگو نداشتند و ندارند. مانوش منوچهری، وکیل مونا مهرجویی در واکنش به «اعتماد» فقط یک جمله میگوید: «هر چه بود در همان متن منتشر شده، اعلام کردم.»
همچنین یکی از نگهبانان شهرک زیبادشت در واکنش به سوالات «اعتماد» میگوید: «نمیتوانم به شما اطلاعات بدهم. اگر میخواهید بیشتر بدانید باید با ماموران پلیس و اطلاعات تماس بگیرید.»
یکی از اعضای هیاتمدیره شهرک زیبادشت نیز به «اعتماد» میگوید: «هیچی نمیدانم.»
به گفته یکی از اهالی؛ تاکنون از خانههای زیادی در شهرک زیبادشت، سرقت شده است. او در ادامه به «اعتماد» میگوید: «ویلاهایی در شهرک زیبادشت است که اگر سارقان قصدشان صرفا سرقت باشد، میتوانند آنها را انتخاب کنند، ولی حالا اینطور گفته شده؛ کینه و نیز ادعای مبلغی که یکی از آن افراد از مرحوم طلب داشته، باعث شده این جنایت رخ دهد. با این حال واقعیت ماجرا را فقط خدا داند.»
داریوش مهرجویی و همسرش، شنبه شب در 22 مهرماه حدود ساعت 9 الی 10 توسط افرادی در ویلای شخصیشان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند. پلیس در بررسیهای ابتدایی گفت که تعداد قاتلان ۳ نفر بوده است.
اخبار واصله از نتیجه تحقیقات توسط پلیس به صورت کلی دیر مخابره میشد، ولی نیروی انتظامی «پیچیدگی پرونده» را دلیل این موضوع میدانست. مدتی بعد عنوان شد؛ فردی که آلت قتاله، گوشی همراه که حاوی مدارک قتل است و مقداری از طلاهای همسر مهرجویی را به همراه داشته، بازداشت شده و انگیزه قتل را مسائل مالی عنوان کرده است، اما پس از بازسازی صحنه جرم توسط متهمان و گفتوگوی مشرق با متهمان، پلیس اعلام کرد بیش از ۱۰ نفر در رابطه با این قتل دستگیر شدند، اما «اعتماد» مطلع شد که نزدیک 20 نفر در این رابطه دستگیر شده بودند.
طبق اخبار منتشر شده توسط پلیس، متهمان ساعت ۳ بامداد ۲۷مهرماه اعتراف و اسرار جنایت را فاش کردند. عامل اصلی جنایت از انگیزه قتلش اینگونه شرح داد: «بعد از اینکه با شکایت خانواده مهرجویی دستگیر شدم از آنها کینه به دل گرفتم. آنها به خاطر یک جاروبرقی از من نگذشتند و وقتی آزاد شدم، سراغشان رفتم و خواستم ۳۰میلیون تومانی که از آنها طلب داشتم را بگیرم، اما آنها طلبم را انکار کردند.
من در زمانی که برای آنها کار میکردم ۳۰میلیون تومان طلبکار شده بودم، اما آنها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و میگفتند که هیچ بدهیای به من ندارند. همه اینها باعث شده بود که از آنها کینه به دل بگیرم.
در نهایت نیز وقتی دیدم حاضر نیستند پولم را بدهند، نقشه قتلشان را کشیدم. شب حادثه به همراه برادرم که سرایدار یکی از ویلاها در شهرک است و ۲ دوست دیگرم که آنها هم در شهرک کار میکنند، راهی ویلای مهرجویی شدیم.
وقتی در را باز کرد، من به او حمله کردم و با چوب زدمش. برادرم و دوستم هم به اتاق رفتند و همسرش را گرفتند. ابتدا برادرم دستان همسر مهرجویی را گرفت و دوستم با چاقو به او ضربه زد و وقتی بیحال شد برادرم هم با چاقو به جان او افتاد.
من هم مهرجویی را با چاقو زدم و بعد به اتاق رفتم و وقتی مطمئن شدیم هر دویشان مردهاند، النگوها و طلاهای همسر مهرجویی، موبایل و اموال دیگر را سرقت و آنجا را ترک کردیم.
پس از جنایت، من به خانهام رفتم و چون لباسم خونی شده بود، آن را دور انداختم و یک دست لباس نو خریدم. طلاها، اموال مسروقه و چاقو را هم به دوستم که در شهرک کار میکرد، دادم تا نگه دارد. بقیه هم هر کدام به خانههایشان رفتند.»
نظر شما