شکنجه های بی رحمانه پسر ناشنوا تهرانی توسط مرد سنگدل در خانه مادربزرگ
متهم گفت: اصلا به خاطر نمی آورم چطور این رفتار وحشیانه را نسبت به این نوجوان کم توان نشان می دادم . من تحت تاثیر شیشه بودم.
متهم دستبند بر دست روبروی افسر پرونده نشسته بود و مشخص بود به خاطر عوارض ترک اجباری در بازداشتگاه حال خوشی ندارد.
از او در مورد علت دستگیری و حضورش در اداره شانزدهم پلیس آگاهی می پرسم .
در حالیکه از شرم نگاهش را به زمین دوخته می گوید : چند سالی است که همسرم به دلیل اعتیاد از من جدا شده و به تنهایی زندگی می کنم .چند ماه قبل با مادربزرگ میلاد آشنا شدم . تنها نقطه مشترک ما اعتیاد هر دو ما به مواد روانگردان شیشه بود که باعث شد زیر یک سقف زندگی کنیم .
والدین میلاد از هم جدا شده اند و هیچ کدام مسئولیت نگهداری از او را که دچار ناتوانی ذهنی و ناشنوایی است به عهده نگرفته است .پدرش به اجبار او را نزد مادربزرگش گذاشت .
روزها که مادربزرگش برای کار از منزل خارج می شد بعد از مصرف شیشه دچار توهم می شدم و میلاد را به لوله گاز می بستم و مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می دادم و حتی آثار سوختگی بر اثر خاموش کردن سیگار روی بدن میلاد هست که چون در آن لحظات در حالت عادی نبودم اصلا به خاطر نمی آورم چطور این رفتار وحشیانه را نسبت به این نوجوان کم توان نشان می دادم . من تحت تاثیر شیشه بودم .
متهم بعد از گفتن این حرف سرش را بلند کرده و خطاب به افسر پرونده گفت : یعنی این موضوع اهمیت ندارد که من حالت طبیعی نداشتم ؟ افسر سری تکان داد و گفت: تاوان اعتیاد تو را یک نوجوان بیگناه و بی آزار باید بدهد؟ اگر واقعا در حالت عادی نبودی چرا به خودت آسیب نزدی؟
بعد از این حرف افسر ، متهم ادامه داد این وضعیت چند وقتی ادامه داشت تا اینکه همسایه ها پس از شنیدن صدای داد و فریاد و ناله میلاد با پلیس تماس گرفتند و به محض ورود به منزل مامورین میلاد را از دست من نجات دادند و من به اتهام آزار و اذیت دستگیر شدم.
نظریه کارشناس
شما در مرحله ای از زندگی خود به عنوان انسانی عاقل و بالغ تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده می گیرید .
گاهی ممکن است این پیوند به دلایل مختلف از هم گسسته شود.
با امضای سند طلاق شاید شما نسبت به همسر سابق خود غریبه محسوب شوید اما نقش والدینی شما به هیچ عنوان تغییر نخواهد کرد و تا آخر عمر نسبت به موجودی که به این دنیا آورده اید مسئول هستید و نمی توانید از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کرده و فرزند خود را در این دنیای پر از آسیب و تلخی و ناملایمات تنها به حال خود رها کنید.
شاید اگر وجدان و احساس مسئولیت همسایگان نبود میلاد هنوز در چنگال این فرد بی رحم گرفتار بود .لطفا نسبت به اتفاقات اطراف خود بی تفاوت نباشید و در اسرع وقت از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 پلیس را در جریان آسیبها و جرائم محل سکونت خود قرار دهید.
نظر شما