اخاذی یک میلیاردی از مرد هوسران
من از نقشه پلید آن زن اطلاعی نداشتم و نمیدانستم در پس غمزههای هوس آلودش، یک ماجرای اخاذی نهفته است به گونه ای که ...
مرد ۶۰ ساله ای که به شدت از رسوایی و آبروریزی خانوادگی وحشت داشت، در حالی که مدعی بود فریب یک زن شیاد و همدستانش را خورده است، درباره چگونگی افتادن به دام شیاطین اخاذ به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: من فردی بازاری هستم که در زمینه خرید و فروش کالا فعالیت دارم.
یک روز که برای صرف ناهار به سوی منزلم در حرکت بودم ناگهان زنی تنها را در حاشیه خیابان دیدم و او را سوار کردم. در بین راه آن زن به قول معروف مخ مرا زد و با این ادعا که زنی مطلقه است و فقط نیاز به «حمایت»دارد، مرا برای آشنایی بیشتر به باغی در اطراف مشهد برد.
او که رفتارهای هوس آلود مرا دید به گونه ای اعتمادم را جلب کرد که هیچ گاه تصور نمی کردم احتمال دارد همه این رفتارهای شیطانی نقشه ای پلید برای اخاذی باشد!بالاخره او با ترفندهایی مرا وادار کردتا من هم به داخل استخر باغ ویلا بروم! ولی زمانی که لباس هایم را از تن خارج کردم ناگهان متوجه فردی شدم که مشغول فیلم برداری از این صحنه های شیطانی بود.
وقتی به آن زن جوان اعتراض کردم که «چرا مرا فریب دادی؟» او به همراه مردی که فیلم می گرفت روی سرم ریختند و با کمربند شلوارم دست ها و پاهایم را بستند و مرا مورد آزار و اذیت های شرم آور قراردادند و از این صحنه ها فیلم گرفتند.
سپس برای آن که فیلم ها را منتشر نکنند از من خواستند مبلغ ۵۰۰میلیون تومان به حساب بانکی آن ها واریز کنم! تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام و حالا برای جلوگیری از آبروریزی باید باج بدهم! دیگر چاره ای نداشتم تا برای رهایی از این وضعیت وحشتناک،مبلغ مذکور را به حساب آن ها واریز کنم و آن ها هم عکس و فیلم ها را حذف کنند! بالاخره با حال بسیار نامساعد به خانه بازگشتم ولی عذاب وجدان رهایم نمی کرد.
از سوی دیگر هنوز از ادامه این ماجرا وحشت داشتم که صبح روز بعد باز آن زن را مقابل منزلمان دیدم. او هنگام رفتن به سرکارم جلوی مرا گرفت و ادعا کرد اگر ۵۰۰میلیون تومان دیگر به آن ها نپردازم زنگ منزل تک تک همسایگانم را به صدا درمی آورد و نه تنها فیلم ها را به همه نشان می دهد بلکه به خانواده ام نیز ثابت می کند که با او ارتباط غیراخلاقی داشتم.
دوباره ترس و وحشت به سراغم آمد و برای جلوگیری از رسوایی بازهم ۵۰۰ میلیون دیگر به حساب بانکی اش واریز کردم و با التماس از او خواستم دیگر به محل سکونتم نیاید! خودم نیز بلافاصله راهی کلانتری شدم تا چاره ای برای رهایی از این وضعیت تاسف بار پیدا کنم!ولی ای کاش ...
با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ روح ا ...لطفی (رئیس کلانتری آبکوه مشهد ) ماجرای این مرد۶۰ ساله در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی های کارشناسی واقدامات قانونی قرارگرفت.
نظر شما